قلمدان نگاه

بداهه های بامداد

قلمدان نگاه

بداهه های بامداد

چند کوتاه ۱

۱)زمین برآفتاب سایه می افکند 

ولی ما سایه مان را 

با خود می بریم 

مبادا  

برسر کسی افکنده شود! 

 

***  

۲)

برچمن نرم نگاهت 

که راه می روم، 

فواره ی تنهایی می یابم 

که حلقه ی آن در چشم های توست! 

 

*** 

 ۳)

خورشید هم در افق  

به زمین می افتد 

اگر رسیده باشد!!   

 

***  

۴)

بازگشت  

زیر مجموعه ی همان رفتن است 

که هر عضوش 

 یک قدم 

وهر قدمش 

تهی ست !

 

***  

۴)

کفش ها  

به خاک عادت دارند 

وجدان را 

کمی واکس بزن! 

 

***  

۵)

قضاوت را 

آهسته بران ! 

شاید هرگز جایی برای پارک کردن نیابی!  

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

نوشته شیلا چابلی۱۳۹۱/۱۰

نظرات 2 + ارسال نظر
ساحل سخن سه‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 13:13 http://aminad.blogfa.com

سلام برشاعرگرامی وخواهرخوبم خانم شیلا چابلی عزیز

شیلاخانم شاعروخواهرخوبم ! آرزودارم همیشه آنچنان شادباشی

که جزسرایش این اشعار زیباودلنشین دغدغه ای نداشته باشی

امیدوارم امسال برای شما وخانواده ی محترمتان سالی موفق
ومملوشادمانی باشد.
گواینکه بعیدمیدانم ،بتوانم تا پایان تعطیلات به بازدید اشعارتان بیایم
لیکن ازشما،شاعراین اشعارارزشمند استدعا دارم که این برادرحقیر
خودرا هنگام دعای سال تحول ازدعای خیرفراموش نفرمایید
سپاسگزارم آبجی شیلا

آرمان همدانی تویسرکانی دوشنبه 5 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 23:54 http://armantoyserkani.mihanblog.com/

لطایف ذهنی شما را خواندم زیبا ودلبرانه بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد