کاش می دوشیدم
پستان متورم زمینم را !!!
بر مزارعی نحیف
که آفت شان ـ غریبه ـ نیست!
*
ناله ی پای انتظار...
باید نگاشت بر دیوار
ـ باورم را خط نزن!ـ
مداد زغالی ست
برای افروختن
این مجمر ،
اگر
خوابگاه باد نباشد!
*
چراغ نفتی خانه خالی ست
زمین سنکوب کرده!
انتهای وریدها
بن بست!
*
کتیبه ها ؛
بر بام آسمان خراش بی خبری ست
نخ باد بادک اندیشه را
رها کن!
سال هاست
بر این بام پرنده ای ننشسته!
*
فوران می کند
اوریون تعادل
نترس!
واکسن؛
دست +رنجِ من
وتوست!!
نوشته شیلاچابلی۹۱/۱۰